سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 67276

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 12

درد و دل - ظهور

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

 

لینک دوستان

لوگوی دوستان












 

درباره خودم

درد و دل - ظهور
مدیر وبلاگ : ب.م[17]
نویسندگان وبلاگ :
نسیم صبا
نسیم صبا (@)[1]


« هنوز در سفرم. خیال می کنم در آب های جهان قایقی است و من - مسافر قایق – هزارها سال است سرود زنده دریانوردهای کهن را به گوش روزنه های فصول می خوانم و پیش می رانم. مرا سفر به کجا می برد ؟ کجا نشان قدم ناتمام خواهد ماند و بند کفش به انگشت های نرم فراغت گشوده خواهد شد ؟ کجاست جای رسیدن ، و پهن کردن یک فرش و بی خیال نشستن و گوش دادن به صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور ؟ و در کدام بهار درنگ خواهی کرد و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد ؟ شراب باید خورد و در جوانی یک سایه راه باید رفت ، همین.

 

لینک به لوگوی من

درد و دل - ظهور

 

حضور و غیاب

یــــاهـو

 

آوای آشنا

 

دل نوشته ها

سال روشنایی86

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]

درد و دل

نویسنده:ب.م::: پنج شنبه 86/1/23::: ساعت 2:5 صبح

                                      یا حقّ 

می دونید یه مواقعی هست که آدم دلش از دنیا پره دلش می خواد با کسی که دوستش داره حرف بزنه ،یه دوست زمینی.

دلت مخواد باهاش درد و دل کنی حرفاتو بزنی ولی نمی دونم چرا همیشه بر عکس ، در اون لحظات تنهایی و حتی موقعیتشم پیش نمی یاد ولی انگار یه جورایی خدا غیر مستقیم می گه منم همیشه و همه جا کنارت کسی که فقط می تونه به تو کمک کنه.

نمی گم از خدا یادم می ره نه ولی دوست داری با دوست زمینیت درد و دل کنی ، یکی که مثل خودت باشه.

ولی من هر دفعه که همچین حسی بهم دست می ده حتی دوست زمینیم رو نمی تونم ببینم چه برسه به درد ودل.

خدایا می دونم تو تنها کسی هستی که می تونی به داد دلمون برسی جوابمون       بدی و همیشه کنارمون باشی خدایا خدای خوبم خوشحالم که اینقدر دوستم داری که به درد ودل هام گوش میکنی با وجودی که می دونی تکراریه.

 خدایا خودت می دونی که دوست زمینی من آسمونیه و در خوبی بی نظیر ولی تو تنهاترین ،مهربانترین،با حکمت ترین و دانا ترینی.

خدایا کاری کن تا هر روزی که از عمرم می گذره بیشتر به تو نزدیک بشم .

خدایا تو صاحب صبری ،به ما صبر و تحمل عنایت بفرما. هدایتمون کن وبه فریاد دلمون برس.                                             

       یا ربّ المهدی

                       بحقّ المهدی

                                    اشف صدر المهدی

                                                          بظهور المهدی

عبور باید کرد.

صدای باد می آید ، عبور باید کرد.

و من مسافرم ، ای بادهای همواره!

مرا به وسعت تشکیل برگ ها ببرید.

مرا به کودکی شور آب ها برسانید.

و کفش های مرا تا تکامل تن انگور

پر از تحرک زیبایی خضوع کنید.

دقیقه های مرا تا کبوتران مکرر

در آسمان سپید غریزه اوج دهید.

و اتفاق وجود مرا کنار درخت

بدل کنید به یک ارتباط گمشده پاک

و در تنفس تنهایی

دریچه های شعور مرا بهم بزنید.

روان کنیدم دنبال بادبادک آن روز

مرا به خلوت ابعاد زندگی ببرید.

حضور «هیچ» ملایم را به من نشان بدهید            یا علی مدد59

                      حتما نظر بدید



دل نوشته های من

حرف های آسمانی
اه از زمونه
خدایا
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com